Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: آقا روضه‌خوان محله لویزان بود. برای من که از کودکی همواره او را در خیابان‌های محله دیده بودم، چهره نورانی و خندانش فراموش نشدنی است. از مرشد داوود رضاییان می‌گویم. آقا روضه‌خوانی که هشتم هر ماه قمری با آن عبای قهوه‌ای رنگش به خانه ما می‌آمد تا در مجلس روضه خانگی‌مان روضه بخواند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او متولد ۱۳۱۳ بود. می‌گفت از بچگی مداحی و روضه‌خوانی را شروع کرده است. مشوق اصلی‌اش پدر و مادرش بودند و حوالی ۱۱ سالگی، هم‌ سن و سال‌های خود را جمع می‌کرد تا در سینه‌کش امامزاده پنج‌تن(ع) دسته عزاداری راه بیندازند. هرچه از مداحان بزرگتر شنیده بود، با آن صدای خوشش، برای آن‌ها می‌خواند.


مرحوم مرشد داوود رضاییان

این جوان کیست؟ عجب صدایی دارد؟

محمدرضا رضاییان فرزندش می‌گوید: «پدر بزرگ من کربلایی حسن (کلبحسن) بود که پسرعموی مرشد محمد مبارکی می‌شد. مرشد زمانی که صدای خواندن پدرم را شنید، او را بسیار تشویق کرد که وارد عرصه مداحی شود و آموزش‌هایی را به او می‌داد. پدرم در ۱۶ سالگی وارد هنرستان صنایع نظامی شد تا بتواند در صنایع دفاع استخدام شود. یک روز که به خانه عمه خود در سرچشمه رفته بود، نوجوانان آن محله، به میرزا قلی‌خان اطلاع می‌دهند که فلانی صدای خوبی دارد و روضه می‌خواند. میرزا که جزو افراد خوشنام و متدین آن دوران بود، پدرم را صدا می‌کند و می‌گوید: برایم بخوان. پدر می‌خواند و او بسیار خوشش می‌آید. نوحه‌ای به پدرم می‌دهد و می‌گوید این را با صدای بلند بخوان. پدرم می‌خواند. سپس می‌گوید: امشب دسته تکیه ما از بهارستان حرکت می‌کند. امشب بیا تا در دسته بخوانی. پدرم می‌گفت: آن زمان در لویزان بلندگو نداشتیم، اما آن دسته بلندگو داشت. من خواندم. همه از میرزا می‌پرسیدند: این جوان کیست؟ عجب صدایی دارد؟ میرزا می‌گفت: این عموزاده حاج مرشد مبارکی است. اهل شمرون است.»


مرشد داوود رضاییان در دوران جوانی

هم صدای خوشی داشت و هم اشعار پرمحتوا

حاج مرشد داوود ۳ سال در تکیه میرزا قلی‌خان که امروز یکی از آثار باستانی شهر تهران است، روضه خواند. روزی در محدوده پاسداران امروز، حاج محمد علامه مداح سرشناس آن زمان، نتوانست به یک مجلس روضه خانگی برود. مرشد داوود را که آن زمان ۱۶ سال داشت، دعوت می‌کنند تا روضه بخواند. زمانی که او در آن مجلس می‌خواند، بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. او هم صدای خوبی داشت و هم چون خودش طبع شعری داشت، اشعار خوبی می‌خواند. یکی از اشعار مشهور مرشد داوود این شعر برای سیدالشهدا(ع) است که همچنان هم در مجالس خوانده می‌شود:

ای شه غرق به خون، من به فدای سر تو
جان مادر به فدای تو و چشم تر تو

جای مهمان نشنیدست کسی کنج تنور
مطبخ خولی دون گشته چرا بستر تو؟

از پی دیدنت ای شه زگلستان بهشت
تا تنور آمده با آه و فغان مادر تو

آخر ای خسرو مظلوم و گناه تو چه بود
که لب تشنه بریدند و سر از پیکر تو

ساربان کرد و جدا دست تو ای دست خدا
بجدل انگشت برید از پی انگشتر تو

سرت اینجا و تن پاک و تو در کربلا
به سرت گریه کنم یا به تن اطهر تو

ای شه تشنه چرا بی‌کس و تنها شده‌ای
گوچه شد قاسم ناشاد و علی اکبر تو

گیسوانی که زدم شانه به صد ناز ونیاز
غرق خون کرد چرا قاتل بد اختر تو

من که از بهر تو این گونه پریشان شده‌ام
وای بر حال دل خواهر غم‌پرور تو

ای دریغا تو شدی کشته و باشد به وطن
چشم بر راه تو صغرای حزین دختر تو


مرحوم حجت‌الاسلام سیدرضا رضاییان، امام جماعت فقید مسجد جامع لویزان

ماجرای لقب وارسته

در سال ۱۳۴۴ که به درخواست مردم محله لویزان بنا بود به دست آیت‌الله عبدمنافی، امام جمعه زرگنده، مراسم عمامه‌گذاری برای مرحوم حجت‌الاسلام سیدرضا رضاییان، امام جماعت مسجد جامع برگزار شود، حاج مرشد محمد مبارکی در نامه‌ای به عبدمنافی می‌نویسد: ما جوان ۱۶ ساله‌ای هم در محله داریم که هم خوشصداست و هم شعرهای خوبی برای اهل بیت(ع) می‌نویسد. فرزندش می‌گوید: «آیت‌الله عبدمنافی پدر من را صدا می‌زند و مداحی و اشعار او را می‌بیند. از پدرم سوال می‌کند که چه آرزویی در دستگاه سیدالشهدا(ع) داری و او پاسخ می‌دهد: دوست دارم تا عمر دارم در راه امام حسین(ع) بمانم. آرزو دارم اگر خدا عذابی بناست به من در آخرت دهد، آن را در این دنیا به من دهد. من از عذاب و آتش آخرت می‌ترسم. بعد از این دیدار، زمانی که بنا بود مراسم عمامه‌گذاری برگزار شود، در همان مراسم آیت‌الله عبدمنافی به پدرم لقب «وارسته» می‌دهد و حتی در میان جامعه مداح، بسیاری پدرم را به این نام می‌شناختند.»

آموزش‌های عقیدتی در محضر مرحوم آهی

مرشد محمد مبارکی در ۱۶ سالگی، عبای مداحی و ذاکری اهل بیت(ع) را به دوش مرشد داوود رضاییان می‌اندازد. پسرش می‌گوید: «پدرم برای آموختن نکات عقیدتی شعر، حوالی سال ۱۳۳۶ سراغ مرحوم حاج علی آهی رفت و سال‌ها در محضر او بود تا بتواند دستگاه‌های موسیقی را برای مداحی و روضه‌خوانی آموزش ببیند.»


مرحوم مرشد داوود رضاییان در کربلای معلی سال ۱۳۸۱

آوازه مداح جوان در شمیران پیچید

او حوالی سال ۱۳۴۱ برای مداحی در دسته عزاداری امامزاده قاسم(ع) به تجریش می‌رود تا همراه عزاداران تا تکیه تجریش بخواند. خودش می‌گفت: «آن روز بلندگوی خیلی خوبی داشتند و من هم خواندم. اهالی شمیران همه می‌گفتند این مداح کیست؟ پدرم آن روزها فرش می‌فروخت و در تجریش و شمیران شناخته شده بود. می‌گفتند این پسرِ کلبحسن است.» از آن زمان آوازه او در شمیران پیچید و تا سال ۵۰ در تکیه تجریش، امامزاده قاسم(ع)، امامزاده صالح(ع) و تکیه پایین می‌خواند. آن زمان، مرحوم حجت کسری مداح نام‌آشنای شمیران سرباز بود.

اگر در رادیو بخوانی، شیرم را حلالت نمی‌کنم!

پسر مرحوم مرشد داوود می‌گوید: «حوالی سال ۵۰ بود که پدرم را به مراسم ختم یکی از نزدیکان تیمساری به نام «نیرو» دعوت کردند. زمانی که پدرم در این مجلس خواند، تیمسار خیلی خوشش آمد و آخر جلسه به او گفت حیف است که این صدا را در خانه‌ها خرج کنی. من تو را معرفی می‌کنم تا در رادیو مداحی کنی. اینطوری صدایت ماندگار می‌شود. آن سال‌ها برنامه‌ای به نام «برگ سبز» از رادیو پخش می‌شد که مرحوم علی بهاری در آن می‌خواند. پدرم در رادیو تست داد و قبول هم شد. زمانی که به خانه برگشت و خبر قبولی‌اش را داد، مادرش گفت: رادیو حرام است، اگر در رادیو بخوانی شیرم را حلالت نمی‌کنم. در آن سال‌ها به دلیل مشکلات اخلاقی و فساد موجود در رادیو، مردم رادیو را حرام می‌دانستند.»

روضه خانگی را تا پایان عمر ترک نکرد

آقا روضه‌خوان محله لویزان از همان ۱۶ سالگی که عبای نوکری آل‌الله را بر تن کرده بود، در مجالس روضه‌های خانگی محله‌های لویزان، ازگل، اراج، نیاوران و ... روضه‌خوانی می‌کرد. او تا سال‌های آخر عمر هم روضه خانگی را ترک نکرد و هیچ‌گاه هم برای حضور در این روضه‌ها نرخ تعیین نکرد. به مجالس روضه که می‌رفت داخل نعبلکی برای او صله‌ای می‌گذاشتند و بدون هیچ چشمداشتی آن را برمی‌داشت. او بازنشسته صنایع دفاع بود.


از سمت راست نفر اول مرحوم حاج علیرضا رضاییان و نفر دوم مرحوم مرشد داوود رضاییان

خواسته‌اش ۲ هفته قبل از وفات

مرشد داوود دو هفته قبل از وفاتش برای پسرش تعریف کرده بود که خدا به دلیل آن آرزویی که من داشتم، در این دنیا مرا گرفتار مریضی کرده است. او از ۳۹ سالگی تا ۸۴ سالگی که از دنیا رفت، درگیر بیماری و مریضی بود. هیچ‌گاه در بیمارستان بستری نشد، اما همیشه ناخوش‌احوال بود. پسرش می‌گوید: «به من گفت من همیشه از خدا خواستم تا اگر لغزشی هم داشتم، این دنیا مرا کیفر دهد و این بیماری‌ها از آن است. اما در این سن دیگر توان و تحمل ندارم و می‌خواهم اگر بناست از دنیا بروم، حال این اتفاق برایم رخ دهد. ۲ هفته بعد از این گفت‌وگو پدرم از دنیا رفت.»

بعد از ۵ روز توان تکلم نداشتن، روضه خواند

محمدرضا رضاییان ادامه می‌دهد: «از مجلس ختم یکی از اهالی محله برگشتیم و به خانه رفتیم. خانه ما مقابل خانه پدرم بود. بعد از مدتی دیدم پدرم به در خانه ما می‌کوبد. وقتی بیرون رفتم، گفت: قلبم درد می‌کند. سکته کرده بود. تا رسیدن به بیمارستان چمران مدام «یا حسین» می‌گفت. زمانی که به بیمارستان رسیدیم، بعد از مدتی برای ۵ روز به کما رفت. بعد از کما که بیرون آمد حدود ۵ روز قادر به تکلم نبود. طوری که یک بار با اشاره و نوشتن روی کاغذ به من فهماند که او را از بیمارستان به خانه ببریم. پزشکان در نهایت با انتقال او مخالفت کردند. در نهایت شب آخر به یک باره تکلمش برگشت و برای هم‌اتاقی‌های خود روضه‌خوانی کرد. این اتفاق شبیه معجزه بود، چون برای ۵ روز کامل توان تکلم نداشت، اما یک باره آن شب صحبت کرد و روضه خواند. حدود ۳ ساعت بعد از این روضه‌خوانی در حوالی بامداد هم از دنیا رفت.»

اهالی محله لویزان سال ۱۳۹۶ و در شب عاشورا برای او در مجلس عزاداری دهگی مسجد جامع، مراسم تجلیل گرفته و از ۷۰ سال خادمی او در دستگاه اهل بیت(ع) تقدیر کرده بودند. مزار این پیرغلام با صفای سیدالشهدا(ع) در امامزاده پنج تن(ع) لویزان است. او را به فاتحه‌ای مهمان کنید.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: امامزاده صالح امامزاده قاسم علی آهی روضه خانگی مداح اهل بیت شمیران محله لویزان روضه خانگی روضه خواند روضه خوانی آن زمان سال ها ۱۶ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۴۲۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند

ایسنا/همدان «امام خمینی(ره) از طرف من و آیت‌الله علم‌الهدی از طرف همسرم وکیل شدند و خطبه عقد جاری شد. بعد از عقد دست امام را بوسیدیم و ایشان توصیه و تکرار کردند «با هم بسازید؛ همدیگر را بسازید؛ زندگی را بسازید» و ما نیز این را سرلوحه زندگی خود قرار دادیم و زندگی مشترک خود را با این جمله آغاز و تمام کردیم.»

دکتر سیدمرتضی هزاوه‌ای، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی و یکی از پژوهشگران و اساتید مطرح دانشگاه بوعلی‌سینا در سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی و روحانی در شهر همدان متولد شد.

او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه علمی همدان گذراند و دوران دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی(ره) همدان سپری کرد. رشته علوم سیاسی را تا مقطع کارشناسی‌ارشد در دانشگاه امام صادق(ع) تحصیل کرد و پس از آن در جبهه‌های جنگ تحمیلی حضور یافت.

دکتر هزاوه‌ای توانست بورسیه تحصیل در یکی از دانشگاه‌های انگلیس را کسب کند اما به دلایل شخصی تمایلی به ادامه تحصیل در خارج از کشور را نداشت بنابراین در آزمون دکتری دانشگاه امام صادق(ع) پذیرفته شد.  

در دوران فعالیت علمی مرحوم هزاوه‌ای در دانشگاه بوعلی‌سینا بیش از ۱۰ها مقاله علمی و کتاب از او منتشر شده است. او پس از سال‌ها تدریس در دانشگاه بوعلی‌سینا در سال ۹۲ با بیماری مواجه شد و در اردیبهشت سال ۹۹ به علت بیماری درگذشت.

همزمان با فرارسیدن چهارمین سالگرد درگذشت دکتر سیدمرتضی هزاوه‌ای، استاد علوم سیاسی دانشگاه بوعلی‌سینا ایسنا با همسر مرحوم دکتر هزاوه‌ای که از اساتید بنام همدان بود، به گفت‌وگو پرداخت.

اهدای ۶۰۰۰ جلد  کتاب به دانشگاه و حوزه علمیه

همسر دکتر هزاوه‌ای با تأکید بر اینکه همسرم بسیار اهل مطالعه بود، گفت: مرحوم هزاوه‌ای در وصیت‌نامه خود توصیه کرده بود کتاب‌هایم را به حوزه و دانشگاه اهداء کنید که پس از فوتش ۶۰۰۰ جلد کتاب نفیس به دانشگاه بوعلی‌سینا و حوزه علمیه اهداء کردیم.

سرور سادات جوادی‌نیک در گفت‌وگو با ایسنا، یکی از ویژگی‌های خاص مرحوم هزاوه‌ای را تلاوت قرآن با تدبر دانست و اظهار کرد: مرحوم هزاوه‌ای روزی یک جزء قرآن را تلاوت می‌کرد و حتی در شرایط سخت و بیماری در حالت خوابیده هم قرآن می‌خواند.

وی با اشاره به اینکه همسرم مرکزیت صله رحم در اقوام بود، تصریح کرد: مرحوم هزاوه‌ای بسیار مهربان بود و به خانواده و پدر و مادر اهمیت می‌داد. به پدر و مادر خود و بنده بسیار احترام می‌گذاشت و به کارهای آنها رسیدگی می‌کرد.

همسر مرحوم هزاوه‌ای با بیان اینکه دی‌ماه سال ۱۳۶۵ توسط امام خمینی(ره) عقد شدیم، از جریان عقدشان توسط امام خمینی(ره) گفت: مرحوم هزاوه‌ای قبل از عقد به بنده گفت قرار است امام خمینی(ره) ما را عقد کنند و به کسی در این‌باره چیزی نگو. نکته جالبی که در این زمینه وجود داشت این بود که خواهرم در خواب برادر شهیدمان را می‌بیند که او نیز می‌گوید از امام وقت گرفتیم و قرار است «سرور» را امام عقد کند.

وی ادامه داد: وقتی خواهرم موضوع خوابش را برای مادرم تعریف می‌کند مادرم با تعجب می‌گوید ما هنوز درباره عقد صحبت نکرده‌ایم! که مرحوم هزاوه‌ای با مادرم تماس می‌گیرد و می‌گوید قرار است امام ما را عقد کند.

جوادی‌نیک با تأکید بر اینکه برای عقد در محضر امام به اتفاق پدر و مادرم و پدر و مادر همسرم به تهران رفتیم و به حضور امام خمینی(ره) رسیدیم، اظهار کرد: مراسم عقد ما ساده و مختصر برگزار شد اما به نظرم با شکوه‌ترین عقد بود.

وی با اشاره به حضور آیت‌الله علم‌الهدی در زمان عقدش با مرحوم هزاوه‌ای خاطرنشان کرد: آقای علم‌الهدی در زمان عقد ما نیز حضور داشت و با اشاره به بنده به حضرت امام گفتند ایشان خواهر شهید هستند و امام نیز فرمودند اینها خانواده شهید هستند. سپس امام خمینی(ره) از طرف من و آیت‌الله علم‌الهدی از طرف همسرم وکیل شدند و خطبه عقد جاری شد. بعد از عقد دست امام را بوسیدیم و ایشان توصیه و تکرار کردند «با هم بسازید؛ همدیگر را بسازید؛ زندگی را بسازید» و ما نیز این را سرلوحه زندگی خود قرار دادیم و زندگی مشترک خود را با این جمله آغاز و تمام کردیم.

جوادی‌نیک یادآور شد: اول دی‌ماه سال ۱۳۶۵ عقد کردیم و به علت شرایط جنگ در سال ۶۷ ازدواج مختصری برگزار شد. حاصل ازدواج ما دو فرزند دختر است که دختر بزرگمان در سال ۱۳۷۰ به دنیا آمد و هم‌اکنون دانشجوی دکتری رشته برق دانشگاه علم و صنعت است و دختر دومم در سال ۱۳۷۹ متولد شد که وی نیز در رشته مشاوره در دانشگاه تهران مشغول تحصیل است.

همسر دکتر هزاوه‌ای با اشاره به پذیرش دکتر هزاوه‌ای در یکی از دانشگاه‌های انگلیس، افزود: بعد از ازدواج و زمانی‌ که فرزند اولمان به دنیا آمده بود، همسرم در خارج از کشور پذیرفته شد اما گفت صلاح نمی‌دانم به خارج از کشور برویم، شاید در تربیت فرزندمان تأثیر داشته باشد.

وی با بیان اینکه مرحوم هزاوه‌ای همواره به دانشجویان خود کمک می‌کرد، گفت: برای دانشجویان ارشدی که مشکل مالی داشتند، قانونی گذاشته بود که بتواند به صورت غیرمستقیم به آنها کمک کند. براساس این قانون هر کدام از دانشجویان مقطع ارشد که بتوانند دفاع کنند کمک‌هزینه دریافت می‌کرد، در واقع مرحوم هزاوه‌ای با این روش به همه دانشجویانش حتی دانشجویی که از نظر مالی هم نیازمند نبود به یک دید نگاه می‌کرد تا دانشجوی نیازمند احساس حقارت نکند.

جوادی‌نیک با تأکید بر اینکه مرحوم هزاوه‌ای به مسأله حج و خمس اهمیت زیادی قائل بود، تصریح کرد: مرحوم هزاوه‌ای فردی ولایت‌مدار بود و خط قرمزش مقام معظم رهبری بود. او در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و در ایام دهه محرم در هیات سخنرانی می‌کرد و هزینه‌ای دریافت نمی‌کرد.

همسر دکتر هزاوه‌ای با بیان اینکه بیماری مرحوم هزاوه‌ای در سال ۹۲ شروع شد، مطرح کرد: از سال ۹۲ تحت شیمی‌درمانی، پرتودرمانی و جراحی بود و این مراحل را با صبوری طی می‌کرد و صحیفه سجادیه قرائت می‌کرد و همیشه شاکر بود.

وی با اشاره به اینکه مرحوم هزاوه‌ای همیشه آماده رفتن بود، یادآور شد: همسرم به افطار دادن در ماه رمضان بسیار اهمیت می‌داد. قبل از فوتش آخرین افطاری را به روزه‌داران داد.

جوادی‌نیک با بیان اینکه دکتر هزاوه‌ای در ۱۱ اردیبهشت سال ۹۹ مصادف با نخستین شب جمعه ماه مبارک رمضان به دیار باقی شتافت، اظهار کرد: زندگی خوب و مفیدی داشتیم و خوشحالم که با یک «مرد» زندگی کردم و هیچ وقت از دستش ناراحت نشدم.

معلمی دکتر هزاوه‌ای صرفاً معلمی در کلاس درس نبود

رئیس سازمان بسیج اساتید استان همدان نیز با بیان اینکه مرحوم هزاوه‌ای یکی از اساتید خوب دانشگاه بود، گفت: معلمی دکتر هزاوه‌ای صرفاً معلمی در کلاس درس نبود بلکه در بُعد تربیتی هم بسیار تأثیرگذار بود.

دکتر حسن رحیمی‌روشن در گفت‌وگو با ایسنا، تصریح کرد: بنده از سال ۱۳۸۳ دکتر هزاوه‌ای را می‌شناختم و در جلسات مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با وی ارتباط داشتم.

وی با بیان اینکه زمانی که بنده به دانشگاه بوعلی‌سینا منتقل شدم مرحوم هزاوه‌ای معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه را برعهده داشت، افزود: بیشتر عمر علمی مرحوم دکتر هزاوه‌ای همراه با کارهای اجرایی گذشت.

رحیمی‌روشن با اشاره به اینکه کارها و پایان‌نامه‌های مشترک زیادی با دکتر هزاوه‌ای داشتم، اظهار کرد: مرحوم هزاوه‌ای حدود چهار سال مدیرگروه علوم سیاسی دانشگاه بود و کتاب‌ها و مقالات زیادی تألیف کرد.

رئیس سازمان بسیج اساتید استان همدان با بیان اینکه بیش از ۱۰ تا ۱۵ مقاله همایشی و پژوهشی از دکتر هزاوه‌ای منتشر شده است، خاطرنشان کرد: در دو سه سال آخر حیات خود به رتبه دانشیاری رسید و فعالیت‌های علمی و پژوهشی زیادی داشت.

وی ریاست دانشگاه پیام‌نور همدان و ریاست دانشگاه پیام‌نور کبودراهنگ را از مسئولیت‌های دکتر هزاوه‌ای دانست و گفت: یکی از خاطرات بنده با مرحوم هزاوه‌ای که بُعد معنوی داشت و برای بنده یک الگو شد، این بود که دکتر هزاوه‌ای برای بنده تعریف کرد هر شب جمعه برای مرحوم پدرش سوره یاسین قرائت می‌کند و این موضوع برای بنده هم یک الگو شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • معلمی که برای نسل جوان جاذبه داشت
  • آب‌رسانی به ۴۱ روستا توسط بسیج‌ سازندگی خراسان‌ شمالی
  • معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند
  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود
  • عکس| مداحی جدید و جنجالی مهدی رسولی
  • عکس| داوود کیم به قولش عمل کرد/ خواننده کره‌ای تمام پولش را خرج مسجد کرد
  • شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
  • تصویب طرح یادمان و جانمایی کاربری‌ها در تپه روضه الشهید
  • شایعه عجیب درباره کلاهبرداری داوود کیم در ایران!
  • شایعه عجیب درباره کلاهبرداری داوود کیم خواننده مشهور کره‌ای در ایران